بسم الله الرحمن الرحیم...
مولای یا صاحب الزمان ...
متی اجروح انتظارک متی تنشال ...
واچفوف الحقد والزور تنشال ...
ابچفک رایت العباس تنشال ...
او تصیح ابصوت یا ثار الزچیه ...
...
اتانی ساعت اظهورک وعدلاک ...
انظلمنه وننتظرقصتک وعدلاک ...
تنادی ابثار ابو الاکبر وعدلاک ...
وتنشف دمعت اسکینه ورقیه ...
شعر : عبدالخالق المحنا ...
ترجمه :
یاصاحب الزمان :
کی زخم های انتظارت برداشته می شود ؟
ودستهای کینه وزور برچیده می شوند؟
وبا دستت رایت(علم) حضرت عباس برآفراشته می شود ؟
وفریاد می کنی (ظهورت را) ای منتقم زهرا ...
منتظرظهورت وعدالتت هستم ...
ظلم دیدیم وانتظارت را می کشیم وعدالتت را ...
وبه خونخواهی امام حسین برمی خیزی وبا عدالتت ...
و اشک از صورت سکینه ورقیه برمیچینی (خشک می کنی) ...
گاهی باید باززبان مادریت حرف بزنی که حست قلیان یابد ...
یه تیکه از مداحی ملاباسمِ که لابلای مداحیا ونوحه هایی که داشتم پیداش کردم ...خیلی خیلی دوسش دارم ...
سعی کردم درست بنویسمش ودرست ترجمش کنم ...اما عربیش یه چیزه دیگست ...
یکی نیست بگه چه دختر عربی هستی که ...:) امیدوارم عربیشم بخونید و...
« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق الحسین »
« فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین»
صرفا جهت اطلاع ...
سلامٌ علیکم و رحمه الله وبرکاته ...
من خوبم شما چطور؟؟؟
اینجانب کمی درنگ بایدم از دهات کمی درنگستان صادره از درنگی آباد اعلام می کنم درصحت جسمی وعقلی
(این یکیو شک دارم) اعلام می کنم بخدا زنده ام :) ...
امتحانا شرع شده .ژوژمانامو دادم وتیوریا نزدیکن ....منِ بیچاره رو دعا کنید خخخ
مامان بابام دیروز راهی کربلا شدن البته مشایه (پیاده) امسال بازم لیاقت رفتن نداشتم :(
ومن همینک شدم مامان بابای خودم و3تا بلای دیگه ...
دعا کنید سالم تحویلشون بدم :)
وامانتدارخوبی باشم انشاالله ...
انشاالله کربلا نصیب هممون بشه ...
میگن باید بطلبن ...باید بطلبن ...
پسر داییم با مامان بابا تا لب مرز رفت برای بدرقه ...یهویی فهمیدیم که اونم با مامان بابا رفتِ واز تو مسیر خبرمون کرد ...
وقتی میطلبن هیچ نمی تواند باعث نرفتن شود ...